سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بی پروا نوشت

صحبت مهم/ پروفایل دوشنبه 85/11/16 ساعت 3:43 صبح

امشب قرار شد باهم حرف بزنیم و من جواب آخرم رو بهش بدم اینکه باهاش میمونم یا نه خوب اینو خودش میدونه من اومدم که بمونم، ولی خواسته هایی که از من داره از من یکی برنمیاد بهش گفتم و خودشم میدونه همش با احتیاط حرف میزدم که مبادا ناراحتش کنم اما آخرش انگار زیاد خوشش نیومد به هرحال سن من واون دیگه مال دوست و رفیق بازی و این حرفا نیست و دیگه گذشته اصلا منظورم نیست که حالا دو ماه از آشنایی ما میگذره صاف بیاد بگه بدو بریم ازدواج کنیم این کارم خیلی مسخره است ولی من هیچ جوری نمیخوام از دستش بدم بااینکه میدونم از دست دادن من برای اون خیلی هم ضربه نیست ، ولی درگیر این رابطه عاطفی شدم وکاری هم نمیتونم بکنم تو وبلاگم یه آهنگ گذاشتم وتقدیمش کردم به اون مهم نیست کسی چی فکر میکنه ولی دوست دارم فقط اون گوش بده و بدونه که به تک تک لحظه های حضورش احتیاج دارم و خالی نبودش سخت احساس میشه

امشب تولد 25 سالگی منه :) از دست رفتیم بابا

پی نوشت: یه پروفایل نسبی باید میدادم از خودم ببخشین :اولش که خوب من دخترم :) 25 ساله/ رشته برق خوندم گرایش الکترونیک/ یه نمه احساساتی ؛) / عاشق شعر واینجور حرفا


نوشته شده توسط: تدی

شعر

تو را کم داشتن یکشنبه 85/11/15 ساعت 2:9 صبح

از اینکه هست از اینکه حضور داره هرچند کم خیلی خوشحالم 
پرطرفداره میدونم ، کلی هوادار داره ولی بازم برام عزیز و دوست داشتنیه شاید بعد از 24 سال زندگی به اولین کسی که خیلی واضح ابراز علاقه کردم این آدم بود شاید فکر کردم تو موارد قبل تر تو زندگیم اینقدر متعصبانه سعی داشتم ابراز علاقه نکنم باعث شد که طرفم احساس خوبی نداشته باشه
نمیدونم
فقط اینو میدونم که خیلی سعی کردم درگیر یه رابطه عاطفی نشم ولی نشد هروز بیشتر احساس میکنم داره بیشتر تو زندگیم نفوذ میکنه

"تو را کم داشتن کم نیست عزیز"

*اولین باره اینقدر راحت و بی پروا دارم درمورد احساساتم مینویسم


نوشته شده توسط: تدی

مناسبتها

عادت سه شنبه 85/11/10 ساعت 4:50 عصر

راستی یادم رفت ایام سوگواری ابا عبدلله رو بهتون تسلیت بگم

چقدر نوشتن با اسم مستعار سخته امیدوارم بتونم بهش عادت کنم :)


نوشته شده توسط: تدی

مناسبتها

چرا اینجا مینویسم؟ سه شنبه 85/11/10 ساعت 1:50 عصر

چهارساله که وبلاگ مینویسم تو یه وبلاگ که نسبتا خیلی ها میشناسنش  وهمچنین خودم رو خیلیا میشناسن دوستای زیادی دارم که ممکن نبود تو دنیای واقعی به خوبی اونا بتونم پیدا کنم راستش به یه جایی مثل اینجا احتیاج داشتم که یه چیزایی رو بنویسم که تو وبلاگ خودم نمیتونم بنویسم میخوام بی پروا بنویسم بی پروا .

وبلاگ خودم رو خیلی دوست دارم و شده یک بخشی از وجودم اونجا هنوز برقراره تا حالا خیلی از این وبلاگها درست کردم و نتونستم توش بنویسیم انگار اون اولین وبلاگی که میسازی یه چیز دیگه است به هرحال این بار نمیخوام این کار رو بکنم میخوام دنبالش رو بگیرم و ادامه بدم امیدوارم دوستان جدید و خوبی بتونم پیدا کنم

همراهیم کنین :)


نوشته شده توسط: تدی

شروع سه شنبه 85/11/10 ساعت 1:43 عصر
برای شروع

نوشته شده توسط: تدی


ِْلیست کل یادداشت های این وبلاگ

ارزش به چیه ؟
[عناوین آرشیوشده]

خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
3503


:: بازدیدهای امروز ::
3


:: بازدیدهای دیروز ::
0



:: درباره من ::

بی پروا نوشت

:: لینک به وبلاگ ::

بی پروا نوشت


:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

مناسبتها[3] . شعر .


:: آرشیو ::

زمستان 1385



:: خبرنامه ::